Web Analytics Made Easy - Statcounter

خبرگزاری فارس_تبریز؛ کتایون حمیدی: قدِ شناختم از انقلاب و امام خمینی به همان عکس و فیلم سخنرانی هایش برمیگشت، همان عکس شان پشت میز تحریر کوچک آبی رنگ در نجف و عکسی در خیابان نوفل لوشاتو که اول صفحه کتاب علوم کلاس سوم مان با یک توضیح زده بودند. یادم است حتی اسم نوفل لوشاتو را نمیتوانستم درست تلفظ کنم؛ روزی آن صفحه را باز کرده و گذاشتم جلوی معلم مان! خانم نوفل لوشاتو کجاست؟ چرا امام آنجا بود؟ خانم معلم گفت برای اینکه مخالف شاه بودند! به خاطر اینکه می‌خواست ظلم را از بین ببرد! اما من حتی معنی ظلم را هم نمیدانستم و نهایت معنی ظلم در ذهن منِ کودک، نشستن همکلاسیم ام در صندلی نیمکت ام بود که جای همیشگی من بود.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

خلاصه تمام تصور منِ امام ندیده این بود که امام خمینی آمده که ظلم برود و ۲۲ بهمن هم یکی از روزهای مهمی بود که به امام ربط داشت. بی راهه نیست اگر بگوییم که ۱۲ تا ۲۲ بهمن برای من و همکلاسی هایم در کل دوران مدرسه از روزهای قشنگ محسوب می‌شد زیرا یک روز از این دهه را در کلاس جشن میگرفتیم و یک روز را هم در کل مدرسه؛ آخ چه کِیفی داشت که جشن کلاسی مان را در زنگ سخت ترین درس می انداختیم؛ یعنی به عبارتی نماد ۲۲ بهمن برای من و هم سن و سال هایم در پرچم های سه رنگ ایران، سرودهای انقلابی ایران ایران و دیو چو بیرون رود فرشته درآید و کیک با تصویر سه رنگ ایران و آذین بندی کلاس خلاصه میشد. یادم است روزی خبرنگار جوانی از صدا و سیما به مدرسه‌مان آمد و میکروفون را جلوم گرفت و گفت، 22 بهمن چه روزیست؟ با شادی کودکانه گفتم که امام آن روز آمده بود تا ظلم برود و ما هم به خاطر همین این روز را در مدرسه جشن میگیریم.

 

اما حال سال‌هاست که از آن روزها میگذرد و الان به خوبی می‌دانم که ۲۲ بهمن چه روزیست و امام چه کار بزرگی کرده است، البته  مدت هاست که این روز را در قامت یک خبرنگار روایت میکنم، دیگر 22 بهمن برای من خبرنگار امام ندیده در تعطیلی کلاس و کیک سه رنگ پرچم و تزیین آرایی کلاس خلاصه نمیشود، بلکه خود راوی و سوال کننده شده ام از همه نسل ها، از آن امام دیده ها بگیر تا همین دهه هشتادی و نودی های زومر.

امسال وعده جشن ۴۴ سالگی در میدان نماز است و میهمان ویژه هم آقای قالیباف؛ ساعت ۹:۳۰ صبح به میدان نماز می‌رسم، سرمای بهمن ماه در همه جای کشور استخوان سوز است ولی در تبریز قطعا سوزتر. عکاسان و خبرنگاران در آن حوالی میچرخند.

هشت مسیر برای راهپیمایی مشخص شده است که هر کسی میتواند به نزدیکترین مسیر ملحق شده و به میدان نماز بیاید.

 

از چند متر مانده به میدان نماز غرفه های زیادی چیده شده است، یکی چایی دست مردم میدهد و دیگری پرچم های کوچک سه رنگ را بین مردم پخش میکند؛ غرفه ای پیکسل هایی با چهره شهدای آذربایجان در بین مردم پخش میکند. یکی دیگر از غرفه ها مدادرنگی های رنگارنگ را روی میز چیده است تا از کودکان راهپیمایی کننده میزبانی کند، همه دستگاهای دولتی نیز غرفه‌ای از دستاوردهای خود برپا کرده‌اند. آخر این جشن خود مردم است و همه به میهمانی خودشان دعوتند.

گوشه ای ایستاده و تا مراسم شروع نشده، یک چایی انقلابی میخورم، یواش یواش نوای الله اکبر، مرگ بر آمریکا به گوش میرسد. به انتهای خیابان منتهی به بازار تبریز نگاه میکنم، بنرها و پرچم ها نمایان شده اند.

 

ساعت ۱۰:۱۵، مابین میدان شهدا و میدان نماز

از سمت راست خیابان جوانان دسته به دسته و با قهقه هایی از تهِ دل که کسی جز خودشان نمی‌داند برای چه چیزی می‌خندند به سمت میدان نماز در حال حرکت هستند، جانباز قطع پایی را میبینم که در حال صحبت با ماموران نیروی انتظامی است تا بلکه اجازه بدهند تا مسیر بیشتری را با ماشین جلوتر برود. چند مادر شهدا را هم میبینم قبلا چندین بار پای درد و دل های مادرانه شان نشسته بودم. تا من را میبییند میخواهند کلاه پالتویم را سرم بکشم و سرما نخورم.

نوای شعار 22 بهمن ماه، یوم الله یوم الله با صدای آهنگ برای دلتنگی مادر، برای امتداد قاسم سلیمانی، قاطی شده است؛ زن و مرد جوانی که بین مردم لقمه های از قبل آماده شده سیب زمینی آب پز پخش میکنند. میگویم انصافا در این هوا میچسبد، آقای کاظمی میگوید: 100 سیب زمینی را از دیشب پوست کنده و پختیم و از بعد اذان صبح هم لقمه شان کرده و به اینجا آوردیم.

جوانی در مسیر شکلات پخش می‌کند به نیت حاج قاسم.

 

 
ساعت ۱۰:۳۰، میدان نماز

رفته رفته بر تعداد جمعیت افزوده میشود، اینجا از همه نسل میتوان دید، مادری که دست کودک خردسالش را با یک دست گرفته و با دست دیگر کالسکه نوزادش را هدایت میکند، کودکی که روی گونه هایش را پرچم ایران نقاشی کرده است.

با یکی از حاضرین در راهپیمایی صحبت میکنم، می‌گوید: راهپیمایی ۲۲ بهمن شاید برای همه ما یک موضوع عادی باشد، چراکه هر سال داریم ولی باور می‌کنید در هیچ جای دنیا این از حجم از مردم برای دفاع از میهین نظام شان به میدان نمی آیند! حالا شما فکر کنید این موضوع ۴۴ سال است که با همان رنگ و بوی اولیه خود تکرار میشود.

پدران شهدای مدافع حرم را از دور می‌بینم، پدر شهید حامد جوانی؛ نزدیک تر میشوم، سلام حاج آقا، خاطره ای از ۲۲ بهمن روزهای قدیم خود دارید؟ کمی فکر میکند و بعد لبخندی روی چهره اش می‌نشیند، می‌گوید: سال ۱۳۵۷ بود که مردم برای راهپیمایی ۲۲ بهمن بیرون آمدند ولی رسانه ها و ازهاری نخست وزیر وقت دولت شاهنشاهی مدعی شده بودند که اینها مردم نیستند که به خیابان می آیند بلکه  نوار ضبطی است؛ به همین خاطر در راهپیمایی آن سال همه یکصدا می‌گفتند که ازهاری بیچاره، سگ چهار ستاره، بگو که باز نواره، نوار که پا نداره؛ الان هم آمده ایم تا بعد از ۴۴ سال نشان دهیم که همچنان پای انقلابمان هستیم، مردم ما خون خود را پای درختی ریخته است که ثمره آن ولایت فقیه است و به امر ایشان در راهپیمایی آمده و مشت محکم بر دهان هر یاوه گویی خواهیم زد.

پدر شهید زوار جنتی هم در تکمیل حرف های پدر شهید جوانی می‌گوید: الحمدالله این توفیق را داشتیم تا 44 سالگی انقلابمان را جشن بگیریم، 22 بهمن امسال، حساسیت ویژه ای برخوردار است، چراکه خیلی ها میخواستند تا به انقلاب صدمه بزنند ولی نتوانستند و نخواهند توانست.
او ادامه میدهد: شهدای ما به خاطر 22 بهمن و انقلاب رفته اند و ما برای حفظ خون شهدا آمده ایم، با عشق و علاقه.

 

 
ساعت 11 قبل از ظهر میدان نماز

گوشه ای ایستاده و به ازدحام جمعیت حاضر در جشن خیره می‌شوم، مادر شهید صادق عدالت اکبری با تعدادی از بانوان به میدان نماز نزدیک میشود، میگویم حاج خانم با آقا صادق به راهپیمایی آمده بودید؟ میگوید: والله ما همه مستقل بودیم، هر کسی خودش می آمد و منتظر آن دیگری نمیشد، معمولا صادق هم زودتر از ما می آمد.

از خانم غفوری خاطره ۲۲ بهمنی اش را هم میپرسم، میگوید: اولین سالی که جنگ شروع شد، یادم است زیر بمباران شدید هوایی به راهپیمایی ۲۲ بهمن آمدیم، بدون ترس ولی با عشق.
 
هر ثانیه بر انبوه جمعیت افروده می‌شود، پیر و جوان، زن و مرد، کودکان خردسالی که از این جشن نهایت لذت را می‌برند و یادگاران دفاع مقدسی که اشک از چشم‌شان قطع نمی‌شود.

 

پایان پیام/60027

منبع: فارس

کلیدواژه: تبریز راهپیمایی 22 بهمن شهدای مدافع حرم میدان نماز ۲۲ بهمن سه رنگ

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.farsnews.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «فارس» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۷۰۷۷۴۸۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

غیرت؛ دگرگونی عقلانی

«حمیدرضا الداغی» مردی ۴۵ ساله بود که حالا اغلب ایرانی‌هایی که نامش را به خاطر دارند، او را به عنوان «شهید غیرت» می‌شناسند؛ فردی که تصمیم گرفت در برابر تعرض به چند بانوی ایرانی از خود غیرت نشان دهد و در دفاع از آنها جان خود را از دست داد.

به گزارش ایسنا، وطن امروز به مناسبت سالگرد شهادت حمیدرضا الداغی نوشت: غیرت، واژه‌ای نام‌آشنا در بین مردم ایران است که در تعابیر مختلفی از آن یاد شده است. اغلب غیرت را برای مردان به کار برده‌اند و آن را جزئی از ویژگی‌های مردانه دانسته‌اند. به این واژه که در ادبیات عمومی ما نیز کاربردهای فراوانی دارد، می‌توان با ادبیات مختلفی رجوع کرد. غیرت یکی از شاخه‌های «مسؤولیت اجتماعی» که به طور فطری در انسان نهفته است. از سوی دیگر برخی افراد در جامعه تلاش کرده‌اند تا مفهوم غیرت را به مفاهیم نازل‌تر تقلیل دهند؛ «حسادت جنسی»، «تعصب»، «حصربندی فعال» و... از جمله برچسب‌هایی است که در سال‌های اخیر به مفهوم غیرت نسبت داده شده‌اند، گویی که غیرت یک نقص است که باید آن را سرکوب کرد. برخی نیز پا را فراتر گذاشته و این مفهوم را به صفتی حیوانی تقلیل داده‌اند. بر اساس ادعای این دسته از افراد، غیرت یک واکنش زیست‌شناختی است که نوعی واکنش به ربایش جنس مخالف قلمداد می‌شود؛ این دسته از افراد معتقدند در شرایط قانونمندی دنیای مدرن به دلیل اینکه ربایش افراد جرم‌انگاری شده است، لذا غیرت نیز امری سنتی تلقی شده و دیگر کاربردی ندارد! اما آیا می‌توان مساله غیرت را به امری زیست‌شناختی تقلیل داد؟

ابن‌فارسی معتقد است غیرت دارای ۲ ریشه است: یکی از آنها به معنای «صلاح، اصلاح و منفعت» است و دیگری به «اختلاف بین ۲ چیز» دلالت دارد. در اصطلاح نیز غیرت به اشکال متعددی که تقریبا مشابه هستند، تعریف شده است. ملااحمد نراقی، غیرت را تلاش برای حفظ چیزی که نگهداری آن مهم است، می‌داند؛ چیزی که فضایل نفسانی است و ناشی از شجاعت، بزرگ‌منشی و قوت نفس است. اما می‌توان یکی از دقیق‌ترین تعبیرها را از علامه طباطبایی دریافت کرد. این مفسر و فیلسوف بزرگ معتقد است: غیرت یک اخلاق حمیده و ملکات فاضله است و عبارت است از دگرگونی حالت انسان از حالت عادی و اعتدال به طوری که انسان را برای دفاع و انتقام از کسی که به یکی از مقدساتش اعم از دین، ناموس یا جاه و امثال آن تجاور کرده از جای خود می‌کند و این صفت غریزی صفتی است که هیچ انسانی به طور کلی از آن بی‌بهره نیست. هر انسان را که فرض کنیم - هر قدر هم که از غیرت بی‌بهره باشد - باز در برخی موارد غیرت را از خود بروز می‌دهد.

علامه طباطبایی با عام دانستن مفهوم غیرت، این نکته را تبیین می‌کند که زمانی که شما در حراست از هر امر مقدسی از حالت اعتدال خروج می‌کنید و دگرگون می‌شوید، در واقع رگه‌های غیرت در شما فعال شده است. حال گاهی این غیرت نسبت به خانواده به کار گرفته می‌شود، گاهی عمومی‌تر نسبت به زنان و دختران استفاده می‌شود و گاهی نیز دفاع از وطن است.

بهتر است این مساله را با چند سوال پیش برد، اساسا امر مقدس برای یک جامعه چطور ساخته می‌شود و چه چیزهایی برای مردم مقدس شمرده می‌شود؟ این مساله از آن جهت دارای اهمیت است که اگر شما موضوعی را مقدس نشمارید طبعا فطرت شما نیز برای دفاع از آن فعال نمی‌شود. سوال بعد این است که دسته‌بندی امر مقدس توسط چه کسی یا چه کسانی انجام می‌شود؟ یعنی چه کسی این دسته‌بندی را پیش روی یک جامعه قرار می‌دهد که چه مساله‌ای مقدس است و در صورت تعرض و تجاوز به حدود آن، شما باید از خود غیرت نشان دهید. شاید در نگاه نخست پاسخ به این سوالات عرفی تلقی شود، یعنی آنچه در ادبیات عمومی جامعه مقدس شناخته شود در نتیجه همان است اما اساسا اینگونه نیست، بلکه غیرت امری فرهنگی است که از تاریخ یک جامعه برخاسته است. زمانی که آرش جان خود را در کمانی قرار می‌دهد و آن را رها می‌کند، در واقع نسبت به مرزهای یک سرزمین غیرت نشان می‌دهد. این فرهنگ به واسطه شاعران و نویسندگان و تاریخ‌نگاران به نسل‌های بعدی منتقل می‌شود و دولت‌ها و حاکمیت‌ها وظیفه دارند تا نسبت به آن اهتمام داشته باشند.  این مساله از آنجا لازم توجه است که سست شدن پایه‌های غیرت در بین اقشار یک جامعه منجر به فروپاشی اجتماعی خواهد شد. 

 غیرت در متون اسلامی مبتنی بر ۵ مولفه است:

۱- مولفه بینشی است (ایمان و عدم کفرورزی)

۲- مولفه هیجانی عاطفی است (عدم سخت‌دلی، حمیت و عزت نفس)

۳- مولفه رفتاری است (پرهیز از موسیقی و شجاعت) 

۴- مولفه ارتباطی است (کنترل ارتباط با نامحرم، کنترل ظاهر همسر، جلوگیری از خرید غیرضروری، محافظت از همسر در برابر نگاه بیگانه و عدم سخت‌گیری بی‌مورد)

۵- مولفه جنسی است (عدم ارتباط جنسی با نامحرم و عفت‌ورزی)

آنطور که گفته شد، غیرت ابعاد گسترده و به‌هم‌پیوسته‌ای دارد که فرد باید آنها را در خود پیدا کند و دولت‌ها باید زمینه تقویت آنها را فراهم کنند. 

«حمیدرضا الداغی» مردی ۴۵ ساله بود که حالا اغلب ایرانی‌هایی که نامش را به خاطر دارند، او را به عنوان «شهید غیرت» می‌شناسند؛ فردی که تصمیم گرفت در برابر تعرض به چند بانوی ایرانی از خود غیرت نشان دهد و در دفاع از آنها جان خود را از دست داد. او ساعت ٢١ هشتم اردیبهشت در یکی از معابر شهری سبزوار به منظور دفاع از همشهریان خود از سوی چند جوان بشدت مورد اصابت ضربات سلاح سرد قرار گرفت و به فیض شهادت نائل آمد.

حالا بهتر است مساله را به گونه‌ای دیگر مورد بررسی قرار دهیم: «فردی که در برابر ظلم به یک فرد یا افراد دیگر وارد درگیری می‌شود، بدون آنکه پیش از آن‌ شناختی نسبت به آن فرد مورد ظلم واقع شده داشته باشد، آیا رفتاری زیست‌شناختی از خود بروز داده است؟ امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید: مرد برای اداره منزل و خانواده خود به ۳ خصلت نیاز دارد که اگر در طبیعت او نباشد، باید خود را با تکلف به آنها وادارد: خوش رفتاری، گشاده‌دستی سنجیده و غیرت برای حفاظت از آنها.

جامعه ایرانی طی سال‌های اخیر هجمه‌های زیادی را علیه مساله «غیرت» تجربه کرده است. کمپین‌های مختلفی چون «زن ناموس هیچ‌کس نیست» از جمله همین موارد است که هر از چند در شبکه‌های اجتماعی داغ می‌شود. این مساله با هدف سرکوب موضوع «غیرت» از سوی مهاجمان مورد استفاده قرار می‌گیرد و بهانه‌های مختلفی نیز دارد. لذا لازم است جامعه نسبت به مفاهیم غیرت همواره حساس باشد. البته هست اما در سال‌های اخیر و بویژه پس از روزهای حوادث ۱۴۰۱، گویی نوعی وادادگی همراه با لجاجت وارد رفتار برخی از مردم جامعه شده است. در حالی که برخی مردم ما نسبت به عواقب این وضعیت آگاه هستند اما بر اساس نوعی فرهنگ تحمیلی گویی تمایل دارند از ریشه‌های فرهنگی و اعتقادی خود فاصله بگیرند یا اینکه القای این فاصله را نوعی به‌روز بودن و امروزی بودن جلوه دهند. از این جهت شخصی چون شهید الداغی در بین مردم می‌روید و بار دیگر این مساله را به ما یاد آوری می‌کند. ۲ سال پیش در هشتم اردیبهشت ۱۴۰۱ ما دوباره به این موضوع فکر کردیم که زن در جامعه ایرانی امری مقدس است، فراتر از همه ادعاهای غرب که زن را یک موجود عادی ابزارگونه می‌بیند.

انتهای پیام

دیگر خبرها

  • نگذارید قصه کاظم صدیقی، استخوان لای زخم بماند /حضورش در نماز جمعه و توجیهات طلبکارانه اش، سوءتفاهم ها را افزایش داد
  • کدام مرجع تقلید بر پیکر عروس امام ( ره) اقامه نماز کرد؟ +عکس
  • وزیر کشور : عملیات وعده صادق ایران را در اوج اقتدار قرار داد
  • زائران حج شناخت و معرفت خود را تقویت کنند
  • وزیر کشور: عملیات وعده صادق ایران را در اوج اقتدار قرار داد
  • عکسی از سیدحسین خمینی در هنگام نماز بر پیکر مادرش
  • فعالان ستاد اقامه نماز جمعه خاش تجلیل شدند
  • راهپیمایی ضدصهیونیستی اردنی‌ها در پایتخت این کشور+فیلم
  • غیرت؛ دگرگونی عقلانی
  • اقتدار جمهوری اسلامی تکیه گاهی برای آزادی خواهان جهان است